تک ستاره

ای کاش می دانستی ...
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی تمامی ذرات وجودت ، عشق را فریاد می کرد. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی اگر می د

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:44 توسط هانیه| |

تمام ترانه هايم...


تمام ترانه هايم ترنم ياد توست و تمام نفسهايم خلاصه در نفسهاي توست

 

اي زلال تر از باران و پاكتر از آيينه به وجود پر مهر تو مي بالم

 

و تو را آنگونه كه ميخواهي دوست دارم

 

اي مهربان - پرنده خيالم با ياد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود

 

و زيبايي ات را به رخ فرشتگان خواهد كشيد

 

تبسمي از تو مرا كافيست كه  از هيچ به همه چيز برسم

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:9 توسط هانیه| |

بی تو بودن

 

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم


بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه


بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد


وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟


نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:8 توسط هانیه| |

خدایا...

خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت .

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:1 توسط هانیه| |

دیر آمدی...

دير آمدی
تمام شده ام ديگر

بس كه بلعيده ام اندوه نبودت را
...
هنوز اما همانند حاتم ام

می بخشمت

با آنكه هزار شب بی خوابی

طلب دارم از تو
!!!

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:1 توسط هانیه| |

کاش می شد...

کاش می شد سر زمین عشق را

در میان گامها تقسیم کرد

کاش می شد با نگاه شاپرک

عشق را بر آسمان تقسیم کرد

کاش می شد با دو چشم عاطفه

قلب سرد آسمان را ناز کرد

کاش می شد با پری از برگ یاس

تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

کاش می شد با نسیم شامگاه

برگ زرد یاس ها را رنگ کرد...

 

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:0 توسط هانیه| |

درد دل...

 

ای دل نگفتمت که گرفتار می شوی

با دست خود اسیر شب تار می شوی

ای دل نگفتمت که بمان و سکوت کن

دست از کسان بدار که بی یار می شوی

رفتی و بال بال زدی در هوای عشق

دیدی چه زود خسته و بیزار می شوی

با تو نگفتم ای گهر اشک بی دریغ

بر گونه ام مریز که تب دار می شوی

دیدم که می روی پی دیدار

گفتم مرو فسرده و بیمار می شوی

گفتم اگر که عاشقی ات پیشه هست و راه

رسوا چو عشق بر سر بازار می شوی

ای دل نگفتمت که تو هم با مرور عمر

آخر به دست دور زمان خوار می شوی

رفتی، هنوز هم به تو اندیشه می کنم

دانم که زود خسته از این کار می شوی

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:59 توسط هانیه| |

تنهایی من...

smsiha.net ghame eshgh جملات احساسی و عاشقانه مرداد 91

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست

چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!

که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی

و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی

و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی

و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری...

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:58 توسط هانیه| |

عاشقانه ها...



چه عاشقانه است این روزهای ابری

چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی

چه عاشقانه است شکفتن گلهای اقاقیا

چه عاشقانه است قدم زدن در سر زمین عشق

و من

چه عاشقانه زیستن را دوست دارم

عاشقانه لا لایی گفتن را دوست دارم

عاشقانه سرودن را دوست دارم

عاشقانه نوشتن را دوست دارم

عاشقانه اشک ریختن را...

دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار

بهترین و عاشقانه ترین کسانم...

و من

عاشقانه می گریم...

عاشقانه می خندم...

عاشقانه می نویسم...

و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم...
نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:57 توسط هانیه| |

نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:53 توسط هانیه| |


Power By: LoxBlog.Com